۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

هنوز زنده ام تا شاید شبی ...



سلام ...
من نمردما !! زنده م هنوز ! این زندگی ما رو ول نمیکنه !!  :))
خوبین؟ سلامتین؟ چه خبرا؟
دلم واستون تنگ شده بود. شما چی؟!
راستی سال نو مبارک ...

من بعد 5 ماه برگشتم, البته احتمالا بازم میرم تا 5 ماه دیگه !!  :))
یادش بخیر ... دقیقا 5 ماه پیش همین لحظه ها آخرین آپمو داشتم مینوشتم.

خوب خدارو شکر بالاخره ما هم مرتکب جرایم رایانه ای شدیم !! فکر کنم کم کاری هم جزو این جرایمه  :))  دیگه با vpn میام.

این 5 ماه به من خیلی سخت گذشت, تلخ ترین لحظه هارو تجربه کردم, داغ دلم که بی تو تازه میشد, همنفسم شد سایه ی سردم ... !!!     :)))
اما همیشه یاداوری اون لحظه ها رو دوست دارم !   نه نه !  تلخ نبودن ! فقط غمناک بودن ! و من غمو دوست دارم ... آره درسته ! واسه همین اون لحظه ها رو, اون شبا رو دوست دارم ! چون من عاشق لحظه های تنهایی ام ... با تمام عذابی که ازش می کشم ... 
هیچ چیز به زیبایی اشکایی نیست که تو دل شب زیر آسمون خدا دلبریده از همه کس و همه چیز از گونه هام پایین میاد ...

اما ای کاش امشب زیباتر باشه, فردا زیباتر باشه, و فرداهام ....
شاید یه اتفاق خوب بیفته ...  واسم دعا کنین ...

امیدوارم این مدت به شما خوش گذشته باشه ...  گرچه می دونم ... !

فقط اینجا احساس غریبی نمیکنم ...
دوستون دارم  ...