عاشق حسین
حسین ام ... عاشق حسین(ع)؛ عاشق گمگشته ای از جنس حسین ...؛ جانم به فدای حسین(ع) و گمگشته ی حسین ...
۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه
شب عشق
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
شب عاشورا ...
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود
امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود
امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود
امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود
امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود
امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود
امشب سَر سِرّ خدا، بر دامن زینب بود فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود
ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود
حبیب الله چایچیان (حسان)
لا یومَ کیَومک یا اباعبدالله (ع) ...
۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه
پایان غم
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
شب پنجم محرم ...
در حیرتم که چرخ چراغرق خون نشد در ماتم حسین زمین واژگون نشد
پایان غم من آغاز حیات من است ...
از او که جانم در دست دارد؛
تنها تمنا میکنم این غم را وصال بخشد به لحظه ی وصال ...
این ممکن الوجود کمترین را لایق درک غم عشق خویش قرار دهد
و جانا کمتر حیات خفته ام بخشد و افزون درد بیداری ...
که این "ظلوماً جهولا" را تاب و توان این بار غم, کمتر باشد ...
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش یارا ...
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش یارا ...
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست ...
* انّا عرَضنا الامانةَ عَلَى السّمواتِ و الارضِ و الجبالِ فابينَ ان يَحملنها و اشفق مِنها و حَملَها الانسانُ انّه كانَ ظلوماً جهولا *
* انّا عرَضنا الامانةَ عَلَى السّمواتِ و الارضِ و الجبالِ فابينَ ان يَحملنها و اشفق مِنها و حَملَها الانسانُ انّه كانَ ظلوماً جهولا *
۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه
عزادار حسین
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
شب چهارم محرم ...
عالم همه محو گل رخسار حسین است ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش یعنی که خدای تو عزادار حسین است
۱۳۹۰ آذر ۸, سهشنبه
مهر تو را ...
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
شب سوم محرم ...
مهر تو را حسین جان به عالم امکان نمیدهم ...
خواست "مهران" بزند بوسه سراپای تو را دید هرجا اثر تیر زپا تا سر توست
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) ...
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) ...
۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه
غم تو ...
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
شب دوم محرم ...
امام صادق(ع) از آباء گرامی خود از امام حسین(ع) نقل میکند که فرمود: من کشته ی گریه ام؛ هیچ مومنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه گریان می شود.
امام صادق(ع) از آباء گرامی خود از امام حسین(ع) نقل میکند که فرمود: من کشته ی گریه ام؛ هیچ مومنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه گریان می شود.
حسین جان ...
این دل را اندوه و ماتم, روزیِ مقدّر است
التهابی درونی هر لحظه از وجودم زبانه میکشد ...
در این التهاب میسوزم و دم برنمی آورم ...
و اما غم تو ...
غم غربتت ...
غم عشقت ...
غم هجرانت ...
آتشم میزند ...
غم تو میشود طوفانی وزان بر هیزم سوزان اندوه دلم ...
آتشم میزند ...
ماتم تو میشود داغی گداخته بر زخم خودآخته قلبم ...
آتشم میزند ...
کِی محزون بودم چون غم تو در دل نداشتم؟ ...
و کِی شادمانم چون ماتم تو در دل دارم؟ ...
این دل را اگر شایستگی غم تو بود, پروردگارم "یا لیتنی کنتُ معک" را بر من استجابت میفرمود ...
اندک نصیبی است اگر مرا از درد جگرسوزت, منّتی بزرگ از جانب پروردگارم است بر من ...
واویلتا و واحسرتا بر عظیم مصیبتی که بر دل زینب(س) نشست
که اندک غباری از آن خاکستر
آتشم میزند ...
مرا امید وصال از غم توست؛ یا حسین ...
یا قتیل العبرات ...
"اللّهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود و ثبّت لی قدم صدقٍ عندک مع الحسین و اصحاب الحسین" ...
۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه
یا حسین
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی ست که جانها همه پروانه ی اوست
*******************
شب اول محرم ...
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
" حسین (ع)
بیشتر از آب, تشنه لبیک بود؛
اما افسوس که به جای افکارش, زخم های تنش را نشانمان دادند
و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند. " (دکتر علی شریعتی)
حسین ای که به کوی تو عرش سجده برد خوشا کسی که در این کوچه سائلش سازند
گدایی سر کوی تو کار هر کس نیست مگر کسی که بسوزند و قابلش سازند
یا لیتنا یا سیّدی کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً ...
اشتراک در:
پستها (Atom)