۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

طلب عشق

نمی دونم چی باید بخونم ...
اشکام پایین میاد رو گونم
شاید سرنوشت ما همین بود
بی تو من, تنها بمونم . . .

سلام ...
از اینکه لطف کردین و اومدین اینجا ممنونم.

اینبار با دفعه های قبل فرق میکرد. دیگه نمی تونستم طاقت بیارم, دیگه نمیتونستم غمو فراموش کنم, دیگه نمیتونستم فکرمو مشغول یه کار دیگه کنم.
به خدا دیگه طاقت تنهایی رو ندارم ... طاقت غمو ندارم ...  دلم داره از غم می ترکه ...
چقدر ساکت باشم  چقدر تو خودم بریزم  چقدر بگریم . . .

به خدا خیلی تنهام ... خیلی
شما رو به خدا کمکم کنید ...  کمکم کنید گمشده ی زندگیمو پیدا کنم. شاید یکی از شما یا نمیدونم . . .

راه دیگه ای پیدا نمیکنم فکر کنم تجربه ی شما هم میگه جز با وبلاگ نویسی نمیشه, آخه معمولا توی چت آدم صادق کم پیدا میشه.
همین که حرفای شما رو بخونم خوشحالم میکنه.
خیلی دوستون دارم همگراها جونم !!

یا امام جعفر صادق ...  به حق این شب عزیز ...

۹ نظر:

ناشناس گفت...

حسین جان ممنون که اومدی و نظر دادی.راستش نمیدونم نظرت رو "پذیرش" کنم یا نه، آخه احساس کردم شاید یکم جنبه ی خصوصی داشته باشه و نخوای دیده بشه،اگه احساس میکنی خصوصیه بهم بگو.
الان که دارم برات نظر مینوسم فکر نکن که من اون مرحله رو پشت سر گذاشتم، نه ، من اگه بدتر نشده باشم بهتر هم نیستم ، اما چاره چیه؟ باید ادامه داد ، یه روزی فکر میکردم بعد از عشق اولم دیگه امکان نداره کس دیگه ای سر رام بیاد ، مفصله ، زمان گذشت و کسی رو جلوی روم گذاشت تا به خودم اومدم دیدم اونو همون اندازه دوست دارم(بماند که دوباره ازم گرفت!) :) بخند ، به مشکلاتت بخند ، شوخی نمیکنم ، بخند بهشون ، نمیگم فردا که بیدار شی دیگه مشکلی نداری ، زمان میبره شاید خیلی هم زمان لازم داشته باشه ، اما درست میشه ، یه روز بهتر میاد.
زندگی کن ، توی اجتماع باش ، مطمئن باش به چیزی که میخوای میرسی .
سعی کن دوستایی مثل خودت پیدا کنی ، خیلی زیادن ، اگه خوب نیگاه کنی میبینیشون.دوست فقط دوست میتونه خیلی بهت کمک کنه ، زندگی توی جمع خیلی قابل تحمل تره.سعی کن بیکار نمونی ، فکرت رو درگیر یه کاری کن ، درس ، کار ، هرچی فقط آزادش نزار چون تبدیل میشه به دشمنت! اینایی که میگم معنیش این نیست که خودم تونستم اینکارا رو بکنما!!! منم دارم سعی میکنم ، خیلی های دیگه هم دارن سعی میکنن ، زندگی ادامه داره حتی بدون ما ، پس باش و بهش ثابت کن که میتونی شکستش بدی.
خیلی شعاری شد فکر کنم حرفام ولی بهشون فکر کن.
اینجا خیلی ها هستن که تورو دوست خودشون میدونن ، تنها نیستی

مهرداد گفت...

ای بابا اینکه نشد هرکی پاشه بیاد اینجا یه وبلاگ بزنه بگه خسته شدم و از اینجور حرفا، پاشو بینم، یه تکونی به خودت بده، انقد انرژی منفی پخش نکن توی این دنیا
شوخی کردم دوست عزیز، خیلی خوش اومدی به جمع وبلاگ نویس ها
اینجا برعکس چت، همه صادق هستن
بوی خوش عشق میاد از این وبلاگ ها
امیدوار باش و امید ببخش
بعدشم اگه وقت کردی وبلاگ منو بخون، مطمئنم برات مفیده
امیدوارم بتونیم دوست های خوبی برای هم باشیم

شایان گفت...

نخوندم، می خونم، حالا نه!
اومدم بگم:
خوش اومدی
بوووووس داداشی هم هس ما!!!

مهرداد گفت...

راستی توی پروفایلت نوشتی:
Astrological sign: libra
یعنی تو هم متولد مهری؟؟؟؟
اینجوری نمیشه، باید یه پست درست حسابی درباره این موضوع بزنم
خیلی از بچه های وبلاگ نویس متولد مهر هستن، از جمله خود من

رهام گفت...

خوش اومدی عزیزم به این محیط، من هم فکر میکنم محیط اینجا خیلی خیلی از چت صادقانه تر باشه. به فکر یه زندگی فوق الهاده و استثنایی باش در کنار کسی که دوسش داری

نقطه چین ها . . . گفت...

..به جمع هم حس های خودت خوش اومدی..

یوسف

رهام گفت...

به روی چشم;-)

mr. X گفت...

خوش اومدی
نوشته های حاشیه ی وبلاگت کاملا متفاوته! خوبه که به خدا احساس نزذیکی میکنی.
یه حرف متفاوت:
به این زودی ها به وبلاگ و وبلاگ نویس ها اعتماد نکن!! بعدها میفهمی چی میگم.

Trevor گفت...

سلام عزیز
منم دنبال همون گمشده ای میگردم که تو داری میگردی
امیدوارم یک بهترین رو پیدا کنی